زبان اصلی
خلاصه داستان
کنجی واتانابه کارمند بایگانی شهرداری، متوجه می شود که به سرطان مبتلا شده است و تا شش ماه دیگر زنده است. او ابتدا تلاش می کند تا از آخرین روزهای زندگیش لذت ببرد ولی این تلاش ها بی فایده است. زمانی که واتانابه می میرد در مراسم یادبودش، مشخص می شود که پیش از مرگ یک زمین بازی برای بچه های محله ساخته است.